گزارش نشست دوم از سلسله نشست های "معماری آلترناتیو"با موضوع "تجربهی دانشگاه: فرصتها و تهدیدها"
انجمن علمی مطالعات معماری ایران دانشگاه تهران، روز دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷، در دومین نشست از سلسله نشستهای معماری آلترناتیو، میزبان نشید نبیان، سید غلامرضا اسلامی، افرا غریبپور و پویا خزائلی پارسا بود تا با موضوع «تجربهی دانشگاه: فرصتها و تهدیدها» به سخنرانی و بحث بپردازند.
به گزارش گالری آنلاین به نقل از روابط عمومی انجمن علمی مطالعات معماری ایران دانشگاه تهران، در ابتدای جلسه نشید نبیان با تشریح ۳ مفهوم training ، education و pedagogy، بیان داشت که آموزش معماری در مدارس و دانشکدههای دنیا در حال حرکت از دو مورد نخست به سوی پداگوژی است.
وی با بیان اینکه دو مورد نخست، تکنسین و کارشناس تربیت میکنند، ماحصل پداگوژی را design thinker دانست که مسألهی کار آن نه شهر یا ساختمان یا... که هر مسألهای حول «فضا» است.
در همین راستا، ایشان این پرسش را مطرح کردند که چرا نباید در فعالیت فضامحوری مثل تاکسیهای اینترنتی، نقش معمار به چشم بخورد؟
نبیان در ادامه از دیگر آثار جایگزین شدن پداگوژی را اهمیت یافتن «نظرورزی» بجای خرق عادت و تعریف ابرپروژه دانست که در حال حاضر در سیستم آموزشی ما رواج دارد. دیگر خصوصیت ناشی از گسترش پداگوژی از قول ایشان، جایگزینی مؤلف با کارگروهی است.
سید غلامرضا اسلامی با تأکید بر پیچیدگی مسألهی آموزش، تفکر افقی را به جای تفکر عمودی پیشنهاد داد و توصیه کرد که به جای تحلیل بیشتر مسأله، به گسترش مفاهیم بپردازیم.
ایشان ۳ رسالت دانشگاه را تولید علم، انتقال و بکارگیری آن دانست و خاطرنشان کرد که در دانشکدههای معماری، پس از تربیت تکنسین، به تربیت «تکنولوژیست» پرداخته میشود، به معنی کسی که دانش آن تکنیک را نیز میداند.
اسلامی با تفکیک ۴ نوع مدیریت به ترتیب leadership، management، programming و planning، لزوم شفافیت در عرصهی تصمیمگیری را یادآور شد و گفت باید دانست هنگام صحبت از آموزش معماری، برای کدام یک از این ۴ نوع در حال ارائهی راهکار هستیم.
ایشان ضمن قائل بودن به پویایی دانشگاه و تایید کلی عملکرد دانشگاه تهران در زمینهی تفکر شهودی (intuitive)، موانعی را برای این پویایی برشمرد که از جملهی آنها پیشزمینهی ریاضیاتی دانشجویان معماری و لزوم محافظهکاری دانشگاه تهران به عنوان دانشگاه مادر بود.
در ادامهی جلسه، افرا غریبپور به تاریخچهی آموزش معماری در ایران اشارهی بسیار مختصری داشته و به پیدایش معضلات در این زمینه از زمان ورود آکادمیهای مدرن معماری به ایران پرداختند. ایشان به وجود یک برنامهی واحد آموزشی برای تمامی موسسات آموزش معماری در ایران انتقاد کرد و اساسا حضور آموزشگاههای معماری در ذیل وزارت علوم را نادرست دانست و نتیجهی آن را محک نادرست دانشجویان و اساتید این رشته عنوان کرد.
غریبپور، به سوءتعبیر مفهوم «خلاقیت» اشاره کرد و ضرورت توجه به بستر فرهنگی در کار و آموزش معماری را یادآور شد. وی یکی از وظایف دانشگاه را توجه به این بستر فرهنگی و دوری جستن از فشنهای فرمی معاصر دانست.
پویا خزائلی پارسا با اشاره به پیشینهی تحصیلی خود، اساسا ارزش صرف وقت در یک دانشکدهی معماری رسمی را زیر سوال برده، به اهمیت یادگیری معماری حرفه ای در نزد معمار یا استاد بنا اشاره کرد. ایشان اصل مهم در انتقال دانش معماری را «انتقال شفاهی دانش» دانست و دانشگاههای معماری در تمامی جهان را به خاطر پایهی کتبیشان مورد انتقاد قرار داد. وی با اشاره به سخن غریبپور دربارهی لزوم توجه به بستر فرهنگی، تحقق این مهم را تنها در سایهی انتقال سینه به سینهی دانش ممکن دانست.
خزائلی به ضرورت تبادل دانش یا سایر فرهنگها هم تأکید کرد و گفت که به خاطر تازگی و نو بودن تلاشهای موسسهای مثل مدرسهی خاک اصفهک، نمیتوان به مشاهدهی بازارها و بستر بومی بسنده کرد و لازم است که از تجارب دیگران استفاده کنیم.
در ادامهی جلسه، سید غلامرضا اسلامی در تایید بخشی از سخنان پویا خزائلی پارسا، این جمله را نقل کردند که «همهی ما هنرمند زاده میشویم، اما به تدریج یاد میگیریم که فراموش کنیم» و بر این نکته تاکید کرد که دانشگاه، نه هنرمند که هنرشناس تربیت میکند.
وی در پاسخ به سوال یکی از حضار که پرسیده بود، «با توجه به آزمون نظام مهندسی که مدرک دانشگاه را طلب میکند، اگر کسی بخواهد فقط معمار حرفهمند شود و نه اندیشمند، چگونه باید این مسیر را طی کند؟» پاسخ داد که ضمن تلاشهایی که برای اصلاح این نظام میشود و باید دانشجویان و معماران از پایین هم برای اصلاح وضعیت تلاش کنند، اساسا دلوز با کشف «وَ» این مساله را حل کرده و میتوان هم تکنسین و هم اندیشمند بود.
افرا غریبپور در تکمیل سخنان آقای اسلامی، خاطرنشان کرد که دانشگاه تکنسین نه به معنی کاردان که کارشناس تربیت میکند.
نشید نبیان نیز در ادامهی این بحث، با نقل قولی از آقای هادی تهرانی (رییس دپارتمان معماری MIT) یادآور شد که وظیفهی دانشگاه تربیت معمار حرفهمند نیست و تربیت معمار حرفهمند باید در حرفه صورت بگیرد؛ دانشگاه وظایف بسیار بیشتری دارد و نمیتواند تمام هم خود را صرف آموزش نکات حرفهای کند.
نبیان در بخشی دیگر، دوباره به عقیدهی «عدم پویایی دانشگاه» اشاره کرد و پاسخ را نه از سیستم و اساتید که از دانشجویان خواست و بیان داشت که پویایی مدارس معتبر معماری در دنیا نه از اساتید و ساختار و امکانات که بیش از هرچیز مدیون شبکهی دانشجویان است. وی یکی از علل این ضعف را اقتصاد نفتی دانست.
در پاسخ به سوال یکی از حضار که از پویا خزائلی پارسا پرسیده بود «آیا انتقال دانش شفاهی ظرف مدت یک هفته ممکن است و آیا هزینهی دورههای آموزشی شما قدری برای دانشجویان عادی سنگین نیست؟» ایشان به محدودیتهای مدرسهی اصفهک بخاطر دوری از شهرهای بزرگ اشاره کرد و ضروت ایجاد شعبهی دومی از این مدرسه در نزدیکی شهری چون تهران را بیان داشت.
وی سنگین بودن هزینهی این کارگاهها را ناشی از هزینهی نگهداری و حقالزحمهی استادکاران بومی دانست و البته اذعان کرد که باید برای این معضل چارهای اندیشیده شود تا شاید بتوان روزی دورههای بدون شهریه در این مدرسه برپا کرد.
بعدتر نبیان به آقای خزائلی بیان داشت، اینکه امروز آقای خزائلی در اینجا به آموزش رسمی کشور چنین انتقاداتی را وارد میکند، بخاطر حضور یک آموزش رسمی قابل قبول است و کار ایشان نه در تقابل که در تکمیل آموزش رسمی است ولی نباید آموزش رسمی را زیر سوال ببرد.
غریبپور در پاسخ به سوال یکی از حضار، به کثرت بیش از حد موسسات آموزش معماری در ایران اشاره کرد و در پاسخ به سوالی دیگر که شناخت وضع موجود را بر شناخت فرهنگ ارجح دانسته بود، بیان داشت که چنین سخنی قابل قبول نیست چرا که فرهنگ علاوه بر نگاه به گذشته، در زمان حال بودن نیز دارد و تنها زمانی میتوان خود را فاقد فرهنگ دانست که پیشینهی خود و یا پدر و مادرمان را به فراموشی بسپاریم.
نبیان این بحث را با اعلام زاویه با غریبپور ادامه داد و گفت که مسألهی اساسی ما با مدرنیته، این است که دولت-ملی هستیم که مؤلف آن نبودهایم و برای مواجهه با آن دچار آشفتگی شدیم و اگر آموزش رسمی آکادمیک نیز وارد ایران نمیشد، احتمالا آشفتگی معماری ما از این هم بیشتر میشده است.
وی برای حل این مساله ۳ راهکار را بیان داشت که راه حل سوم را برای بستر ما مناسبتر دانست: ۱- ذوب شدن در مدرنیتهی غربی ۲- رجعت به سنت پیشامدرنیته ۳- تألیف مدرنیتهی بومی خودمان با کمک چیزی همچون هویت یا حکمت سرزمینی.
در پاسخ غریبپور با رد اتهام مدرنیتهستیزی، اذعان داشت که البته راهکار ا بازگشت به راهحلهای گذشته نیست، بلکه باید فرهنگ گذشته را به مثابه امری سیال مورد بررسی قرار داد تا روش مواجهه با چنین مشکلات تاریخیای مشخص شود و بتوانیم راه حلهای بومی خود را تألیف کنیم.
در انتهای بحث، سید غلامرضا اسلامی با ذکر این موضوع که نقد به مدرنیسم و پستمدرن در غرب بسیار بیشتر از توصیف آنها به چشم میخورد، خاطرنشان کرد که تمامی این مکاتب فکری و جنبشها نقاط مثبت و منفی خود را داشتهاند که امروز ما باید با درایت کدهای فرهنگی و تایپولوژیک خودمان را با کمک نقاط مثبت این مکاتب فکری، با زمان و مکان سازگار کنیم و مکانیسم این آپدیتسازی و سازگاری، چیزی است که باید به دنبالش باشیم.
در خاتمهی جلسه، انجمن علمی مطالعات معماری ایران به نمایندگی از دانشکدهی معماری پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران، از ۴ میهمان این نشست قدردانی کرد.